تور اروپا

تور اروپا و ترکیه پارمیدا تور

تور اروپا

تور اروپا و ترکیه پارمیدا تور

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است


فکرش رو میکردی یه روز دلت برای قدم زدن تو آفتاب تنگ بشه؟ دلت نشستنِ بی‌استرس پشت میز کافه بخواد؟ فکرشو میکردی دلت برای دورهمی و بغل کردن محکم دوستات یه ذره شده باشه و از اینکه همه در فاصله چند کوچه و خیابون از همین و همدیگه رو نمیبین ناراحت شین ؟ فکر میکردی بجای فلان رستوران معروف اون سر دنیا، دلت برای رستوران و شامی تو همین محله خودت تنگ شه؟ اصلا فکرشو میکردی یه روزی برسه که بترسی به نیوه‌های نوبر بهاری دست بزنی و دلت تره‌بار رفتن بدون ماسک و دستکش بخواد؟ دیگه از دلتنگی برای سفر و جاده که نگم... .
اما این روزا میگذرعه
.
این‌روزها جدا از تلخی سایه‌ی مرگ روی تن شهر، با خودش دلتنگی به همراه آورده. دلتنگی برای دل‌خوشی‌های کوچیک زندگی که هیچ‌وقت بهش حتی فکر نمی‌کردیم و باور داشتیم همیشگین. این روزا داره یادمون میده که حواسمون باشه هیچ چیز همیشگی نیست و هر حس خوبی رو که تو روزمره داریم، اگه ازش لذت نبریم شاید یه روزی برامون حسرت بشه. فقط خوبیش اینه که با همه سختی قرنطینه و تعطیلی شهر درست قبل از عید و با همه این دلتنگی‌ها، هممون می‌دونیم و امید داریم که بزودی این روزا میگذرعه
این ویدیو رو امروز از مرور خاطراتم از خوشی‌های کوچیک ولی مهم زندگی روزمره‌م ساختم. یه سری ویدیو‌های آرشیو خودم رو زدم تنگ تصاویری که از دوستام گرفتم (که تگشون کردم و ازشون ممنونم) و آهنگ پپرونی گروه بمرانی رو گذاشتم روش که نگاهش کنم و قول بدم بعد از این دوران، بیشتر از اینا از یه پرس قیمه‌ تو رستوران، یه ماساژ بی‌دغدغه، یه پیاده‌روی دست تو دست، یه ساندویچ و نوشابه بر خیابون، یه سفر و کوله‌گردی بی استرس، یه املت قهوه‌خونه‌ای و یه دوره‌همی جمعه‌ شب لذت ببرم!


عکس‌ها و ویدیوهای پُل یوبین در میانمار رو منتشر کردم و یه غریبه که به قول خودش در مرخصی سربازیه بهم مسیج زده که "تمام این سفر میانمار رو، لحظه به لحظه به مادرم که عاشق طلوع و غروبه و حالا بر تخت بیمارستان جز چشمان و لبخندش هیچ عضو دیگه‌ش کار نمیکنه، نشون دادم و باهم همسفرت شدیم"
پیام‌های زیادی تو این مدت گرفتم که دوستش داشتم و لبخند به لبم آورد. خیلی‌ها از عکس‌های سفر عکس گرفتن که استفاده کنن و خیلی‌ها منتشرش کردن که باهم و با دوستانشون سفر بریم، خیلی‌ها تشکر کردن از همراهی آنلاین، خیلی‌ها گفتن بعداز دیدن سفرنامه میانمار دوست دارن به این نقاط سفر برن، اما این یکی نوشته چیز دیگه‌ای بود.. این یکی مسیج همراه با لبخند اشک رو هم به چشمام آورد.

سفر میانمار از اون سفرهایی بود که دلم نمیخواست تموم شه.. این لحظات و این تصاویر با این صدای آهنگین ساز هنگ‌درام باشه اینجا برای یادآوری این طلوع جادویی و حس و حال قدم زدن بر روی بلندترین پل چوبی دنیا...